ایستگاهی شلوغ و پر ازدحام. پر از آدمهایی که هرکدام میخواهند جایی بروند. در میان فشار و شلوغی، دو قفس بزرگ روی دو چرخ دستی سنگین تلق و تلوق میکنند. دو پسر هلشان میدهند... .
دربارهی پدیدآورنده
جی کی رولینگ جوآن کتلین رولینگ در 31 ژوئن سال 1977 به این زمین خاکی قدم گذاشت. پدر و مادرش بانام پیتر و آن با عشق ازدواج کردند که ثمره این ازدواج دو دختر بانام جوآن و دی بود. جوآن از کودکی با تخیل بزرگ شد. والدینش از همان کودکی به استعداد و قدرت تخیل فرزندشان پی برده بودند از همان کودکی وی را شیفته کتاب کردند. رولینگ در گفتوگو با دیلی تلگراف میگوید:"روشنترین خاطره من از دوران کودکی تصویر پدرم روی صندلی است که کتاب وزش باد در شاخههای بید را برایم میخواند. من در آن زمان آبلهمرغان گرفته بودم."جوان از کودکی نویسندگی را آغاز کرد. او در ابتدا برای خواهرش دی داستانهای خودش را تعریف میکرد و دی از این داستانها بینهایت لذت میبرد. شاید همین موضوع بود که باعث شد جو تصمیم بگیرد نویسنده شود و اولین قصهاش را بانام"خرگوش"نوشت.
ایستگاهی شلوغ و پر ازدحام. پر از آدمهایی که هرکدام میخواهند جایی بروند. در میان فشار و شلوغی، دو قفس بزرگ روی دو چرخ دستی سنگین تلق و تلوق میکنند. دو پسر هلشان میدهند... .
جی کی رولینگ جوآن کتلین رولینگ در 31 ژوئن سال 1977 به این زمین خاکی قدم گذاشت. پدر و مادرش بانام پیتر و آن با عشق ازدواج کردند که ثمره این ازدواج دو دختر بانام جوآن و دی بود. جوآن از کودکی با تخیل بزرگ شد. والدینش از همان کودکی به استعداد و قدرت تخیل فرزندشان پی برده بودند از همان کودکی وی را شیفته کتاب کردند. رولینگ در گفتوگو با دیلی تلگراف میگوید:"روشنترین خاطره من از دوران کودکی تصویر پدرم روی صندلی است که کتاب وزش باد در شاخههای بید را برایم میخواند. من در آن زمان آبلهمرغان گرفته بودم."جوان از کودکی نویسندگی را آغاز کرد. او در ابتدا برای خواهرش دی داستانهای خودش را تعریف میکرد و دی از این داستانها بینهایت لذت میبرد. شاید همین موضوع بود که باعث شد جو تصمیم بگیرد نویسنده شود و اولین قصهاش را بانام"خرگوش"نوشت.