( قصه های کوتی کوتی 3 )
داستان با درون مایهای طنز آمیز، بچهها را با مشکلات و گرفتاریهای بیشمار این هزارپای بامزه، آشنا میکند و فضایی خیالانگیز برای آنها فراهم میکند.
بادکنکفروش داد میزد: بادکنک، آی بادکنک!
بچهها دورش جمع شدند. نوبت رسید به کوتیکوتی. او گفت: هزارتا بادکنک لطفا.
بادکنکفروش گفت: پولش را داری؟
کوتیکوتی گفت: بابام حساب میکند.
تاکنون دیدگاهی برای این کالا ثبت نشده است، شما اولین نفر باشید...