واقعیت این است که شکوه شاهنامه در نظم آنچنان تابنده است که اگر آن را به جامه نثرى ساده درآورى، چیزى اندر کف نخواهى آورد مگر کلمات و واژگانى سخت بیروح. چاره آن دانستیم که در روایت نثر شاهنامه تا آنجا که در توان دارم به نثر سده پنجم و ششم بازگردم و با ترکیب نثر آن دوره و روزگار کنونى و هم با بهرهگیرى از زبان شاعران معاصر به زبانى تازه در روایت شاهنامه برسم که حاصل کار پیش روى خواننده هوشمند قرار دارد و داور آخرین اوست و براى اثبات مدعا نمونهاى نمىآورم تا در این پیشسخن کلام به درازا نکشد. این نکته را نیز فرومگذارم آنچه از ابیات شاهنامه در این روایت نثر آمده بر تصحیح متن و رسمالخط گزارنده استوار است و بر بنیان هیچ شاهنامهاى اعم از خطى و چاپى نیست و همچنین است شیوه نگارش برخى نامهاى خاص که تلاش بر این بوده گونه پارسى آن آورده شود و در کنار، گونه متداول را نیز داشته باشد. همین جا بگویم که به فرجام آوردن این کار سترگ بیپایمردى دوستان فرهنگورزى همچون بابک رئیسدانایى، فرید مرادى و اصغر مهدىزادگان میسر نمىبود که گاه و بیگاه کنکاشها و پرسشهاى مرا تاب مىآوردند و همچنین تلاش دیگر دوست شاهنامهشناسم مازیار ایرانى، که واژه به واژه این روایت را بىهیچ ترشرویى خواند و پیشنهادات سازندهاش را ارزانى کرد تا از آن بهره برگیرم.
باشد که این اثر، شیدایان فرهنگ ایرانى و دوستداران شاهنامه را مفید افتد.
تاکنون دیدگاهی برای این کالا ثبت نشده است، شما اولین نفر باشید...